در طراحی این دو کتاب سعی کردم تا عنصر فعالیت و نشاط به خوبی به چشم بیاید، به دو دلیل، یک این که کودکانی که این کتاب ها را میخوانند، اکثرا توانایی خیلی از کار ها را از جمله دویدن، پریدن، بازی کردن و .. ندارند، شاید مسخره به نظر آید، اما من به این قضیه فکر میکنم که شاید کودکی با دیدن این تصاویر، آرزو کند که ای کاش میتوانست مثل این کودکان بازی کند، و همین آرزو باعث شود که موفق به تلاش و تلاش و بالاخره موفق به بازی شود، چون این کودکان کاملا ناتوان نیستند، پس چنین امیدی میرود تا اینگونه شود، دلیل دوم، شخصا از کتب خشک و سرد برای کودکان خسته شده ام، و این سوال را بار ها از خودم پرسیده ام که این کودکان در این کتب چه میبینند ؟
در طراحی کتاب ریاضی سعی کردم تا محبوب ترین وسیله بازی بچه ها را با ریاضی ادغام کنم، همینطور که میبینید، اعداد هم دارند بازی میکنند!
در گوشه تصویر جلد کتاب ریاضی، یک پدر بزرگ و مادر بزرگ گذاشتم، که دارند میخندند، نمیدانم چرا این را گذاشتم، اما دوست داشتم آنجا باشد، تا اینکه یک صندلی خالی در آن گوشه بماند.
در طراحی کتاب فارسی، سفارش دهنده، تاکید زیادی داشت تا حتما حروف الفبا حظور داشته باشد، اما او را اینگونه قانع کردم که این کتاب به تو میآموزد که چگونه بخوانی و بنویسی نه چگونه بنویسی، در ثانی این ما همیشه کتاب فارسی نمیخوایم، و کسی که این کتاب را میخواند، میتواند همه ی کتاب های دنیا را بخواند، با این دلایل دوست ندارم که کتاب محدود به حروف فارسی شود، چون تا تصویر عمومیت بیشتری داشته باشد، با این فرض که شاید کودکان، کتاب های داستان را از کتاب های مدرسه بیشتر دوست داشته باشند و برای این امید خواندن و یا نوشتن را یاد بگیرند تا شاید روزی نویسنده شوند.
در طراحی این کتاب هم از عنصر مذکر و مونث استفاده کردم تا باز هم عمومیت بیشتر و مخاطب کامل تری داشته باشد و نکته قابل توجه در این طراحی از نظر خودم این است که بچه ها میتواند بر پشت کتاب ها سوار شوند و پرواز کنند، باز هم به این خاطر که اکثر این کودکان، توانایی راه رفتن را به درستی ندارند.
نکته قابل توجه در این دو کتاب این است که تمام شخصیت میخندند حتی چند تا از آنها از شدت خنده، چشمانشان بسته است، چیزی که خیلی از این کودکان تجربه نمیکنند!